گرگ باران دیده؟
یا:
گرگ بالان دیده؟
یا:
گرگ پالان دیده؟
یا:
کرک باران دیده؟ (پوستین باران خورده)

این روزها بازار نظرهای دوستان از این‌که کدام‌یک از عبارات فوق صحیح است؛ بسیار گرم و پُر رونق است و ما نیز در این زمینه در وهله‌ی اول، نظر علامه‌ دهخدا را با اندک ویرایشی در نوشتار ایشان متذکر می‌شویم اما قبل از آن باید بگویم که عبارت (گرگ بالان دیده) که بدون منبع و زاییده‌ی ذهن «عبدالرشید بن حسینی مدنی تتوی» مولف فرهنگ رشیدی است، بیش‌تر مورد بحث برخی از دوستان قرار گرفته و می‌گیرد!
فرهنگ دهخدا:
گرگ باران‌دیده
آزموده‌کار و گرم و سرد روزگار دیده

(غیاث اللغات)
بچه گرگ از باران می‌ترسد و حتا اگر گرسنه و تشنه هم باشد، به هنگام بارش باران از سوراخ خود بیرون نمی‌آید اما اگر گرگی بیرون از خانه‌ی خود باشد و بارش باران آغاز شود و مشاهده کند که باران هیچ ضرری به او نمی‌رساند، در روزهای بعد دیگر از باران نمی‌هراسد و این کنایه از مردم آزموده‌کار و گرم و سرد روزگار چشیده است.
نیست دیگر از زر قلبی که در کارش کنند
یوسف بی‌طالع ما گرگ باران‌دیده است

(میرزا صائب)
*
گفتم از اشکم مگر گردون بپرهیزد ولی
نیست بیم از گریه‌ام این گرگ باران‌دیده را

(محمدقلی سلیم)
*
ترک رخ تو نمی‌کند با صد طعن
این مردم دیده گرگ باران‌دیده است

(مسیح کاشی)
*
با تری‌های فلک با چشم گریانم چه باک
در فراق یوسف خود گرگ باران‌دیده‌ام

مخلص کاشی (از مجموعه‌ی مترادفات صفحه‌ی ۹)
*
کی ز آه و اشک مظلومان دلش آید به رحم
گرگ باران‌دیده باشد ظالم روباه باز

«شریف» (از مجموعه ی مترادفات صفحه‌ی ۹)
*
همانا گرگ باران‌دیده باشی
تو خیلی پاردم سائیده باشی

(ایرج میرزا)
*
چرخ روبه باز را از اشک گلنارت چه باک؟
بر سرآن گرگ از این باران فراوان آمده

(کاتبی)
*
و دیگر سروده‌ها درباره‌ی (گرگ باران‌دیده) اما گروهی بدون مطالعه‌ی این سروده‌ها به منظور اظهار دانش "بالان" را به‌جای "باران" به‌کار می‌برند که البته هر دو دارای معنایی درست‌اند اما آنچه که
از قرن‌های گذشته تا کنون در سروده‌ها، نوشتارها و گفتارها به‌کار گرفته شده است، "باران دیده" است!
توضیح این‌که زمانی واژه‌ی "بالان" به معنای "دام" به‌کار گرفته می‌شد و قرن‌هاست که کاربرد ندارد.
و اما معنای واژه‌ی (بالان) در لغت‌نامه‌ی دهخدا:
توضیح این‌که علامه دهخدا در این‌باره به برهان قاطع رجوع کرده است و از آنجا که واژه‌ی «بالان» کم به‌کار گرفته می‌شده و بیشتر واژه‌ای مهجور بوده و جز تعدادی معدود مورد استفاده‌ی عوام و خواص قرار نمی‌گرفته اما شاعران درگذشته از واژگان: "دام" و "تله" به‌ وفور بهره می‌بردند:
آهو از دام اندرون آواز داد
پاسخ گرزه بدانش باز داد

«رودکی»
*
چه سازی که چاره به‌دست تو نیست
درازست و در دام و شست تو نیست

«فردوسی»
*
همه کارها را سرانجام بین
چو بدخواه چینه نهد دام بین

«فردوسی»
*
همی آتش افروزد از کام اوی
دو گیسو بود پیل را دام اوی

«فردوسی»
*
زمین سر به سر گفتی از آتش است
هوا دام اهریمن سرکش است

«فردوسی»
*
چو گویی کزو من رسیدم به‌کام
نگه کن که آن کام بندست و دام

«فردوسی»
*
کسی را نه برخیره فرمان برد
که خصم روان‌ است و دام خرد

«فردوسی»
*
گردد شمر ایدون چو یکی دام کبوتر
دیدار ز یک حلقه بسی سیمین منقار

«منوچهری»
*
مال چنه است و زمام دام جهان است
ای همه ساله به دام و بر چنه مایل

«ناصرخسرو»
*
که نام نیکو مرغی‌ است فعل نیکش دام
ز فعل خویش بدان دام رام باید کرد

«ناصرخسرو»
*
شب من دام خورشید است گوئی زلف یار است این
شب است این یا غلط کردم که دام روزگارست این

«خاقانی»
*
دام نئی دانه فشانی مکن
با چو منی مرغ زبانی مکن

«نظامی»
*
دشمن ار چه دوستانه گویدت
دام دان گرچه ز دانه گویدت

«مولوی»
*
کاندرون دام دانه زهرهاست
کور آن مرغی که در فخ دانه خواست

«مولوی»
*
دام هر بار ماهی آوردی
ماهی این بار رفت و دام ببرد

«سعدی»
*
در مرداری ز گرگ تا شیر
کرده دد و دام را شکم سیر

«نظامی»
*
دد و دام از نشاط دانه‌ی خویش
همه مطرب شده در خانه‌ی خویش

«نظامی»
*
چو موئی برف ریزد پر بریزم
همه در موی دام و دد گریزم

«نظامی»
*
و اما واژه‌ی «تله» در شعر کهن:
همی دانه بینی نبینی تله

«عنصری»
*
کرده پنداری گرد تله‌ای هروله‌ای
تا درافتاد به حلقش در مشکین تله‌ای

«منوچهری»
*
نه دام الا مدام سرخ پر کرده صراحی‌ها
نه تله بلکه حجره‌ی خوش بساط اوکنده تا پله

«عسجدی»
*
بنابراین به‌طور قطع به‌نظر نمی‌رسد که عبارت اصلی، (گرگ بالان دیده) باشد. به‌ویژه این‌که برای اولین بار حدود چهارصد سال پیش «محمدحسین‌بن خلف تبریزی» در فرهنگ واژگان خود، یعنی «برهان‌قاطع» آن را معنا کرده و دیگران نیز با استناد به او به چنین تعبیری دست یازیده‌اند و این در حالی‌است که نظامی گنجوی که قطعا به معنای عبارت مذکور وارد بوده، حدود هشتسد سال پیش از عبارت (گرگ باران دیده) بهره برده است و جناب (عبد‌الرشیدبن عبدالغفور حسینی مدنی تتوی «۱٠۶٤» در (فرهنگ واژگان رشیدی) به مدد (برهان قاطع ۱٠۶۲) به معنای «بالان» پی برده و این‌که برای اولین بار گفته (گرگ باران دیده) غلط و درست آن (گرگ بالان دیده) است، اظهارنظری بیش نیست! گروهی همواره در پی یافتن مطالبی هستند که مغایر با اندیشه‌های اجتماع مردم باشد تا با رونمایی از آن خود را به‌گونه‌ای مطرح سازند. یعنی؛ از این‌که به مردم بگویند، تا کنون در مورد فلان مورد اشتباه می‌کردید و درست آن چنین است، لذت می‌برند. تو گویی که خود از ازل به درستی تمامی مطالب آگاهی داشته و دارند.

به‌طور قطع منظور اصلی این حقیر این نیست که هر چه مورد تایید مردم بود، به‌ضرس قاطع صحیح است، نه اما کار این گروه هم خلاف ادب است و پسندیده نیست!
اما همان‌طور که ملاحظه فرمودید؛ هر دو عبارت مذکور و دو عبارت دیگر که ان‌شاءالله در پایین‌تر ذکر خواهد شد، می‌توانند، افاده کننده‌ی مقصود مورد نظر هر توجیه کننده‌ای را فراهم سازند و چه بهتر که اصل عبارت را «گرگ باران دیده» بدانیم که در متون کهن و سروده‌ی شاعران سلف، سابقه‌ی بسیاری دارد اما شاهدی از متون پیشینیان برای صحت «گرگ بالان دیده» مشاهده نمی‌شود و کسانی که معتقدند (گرگ باران دیده) نادرست است، بی‌آنکه بدانند، پیشینیان را نادان فرض کرده‌اند. یعنی این‌که شاعران و نویسندگان سلف، قطعا از عبارت مذکور، تفسیری دریافت کرده‌اند که آن را در شعر و نثر خود به‌کار برده‌اند. در حقیقت جناب رشیدی با این اظهار نظر خود با زبان بی‌زبانی می‌گوید؛ ای شاعران درگذشته، شما اشتباه کرده‌اید که از عبارت (گرگ باران‌دیده) معنایی پدید آورده‌اید و برداشت شما نادرست است که گفتید؛ حس بویایی گرگ‌ در روزهای بارانی کمتر از روزهای آفتابی است، بهتر بود، از واژه‌ی "بالان" به‌جای "باران" بهره می‌بردید که از حیث ظاهری نیز شباهت بسیاری با یک‌دیگر دارند! نظامی و دیگر شاعران درباره‌ی ویژگی‌های گرگ در روز بارانی سخن بر زبان رانده‌اند اما جناب رشیدی می‌گوید؛ باید از تعبیر خود دست برمی‌داشتید و از واژه‌ی "بالان" بهره می‌بردید!
همان‌طور که می‌دانید گرگ می‌تواند تا مسافت هزار و پانسد متری خود را بو بکشد و چنان‌چه باران بیاید، تقریبا حس بویایی‌اش از کار می‌افتد تا جایی‌که ممکن است، به سختی طعمه و لانه‌ی خود را بیابد اما گرگ کم‌کم زیر باران تجربه کسب می‌کند.
بهتر است، با پیشینیان محتاطانه و محترمانه‌تر رفتار کنیم!
*
در فرهنگ دهخدا می‌خوانیم:
بالان:
تله‌ی جانوران (برهان قاطع) (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ لغات شاهنامه) (انجمن آرای ناصری) تله‌ای که بدان جانوران گیرند (ناظم الاطباء) صاحب انجمن‌آرا گوید: از اینجاست کسی که مجرب در امور باشد و به مصائب گرفتار شود او را گرگ بالان دیده گویند و این مشهور است و به‌قول «رشیدی»: «باران» غلط است ولی از بیت نظامی «باران» فهمیده می‌شود. گرگ‌ها در زمستان و روزهای بارانی به جهت طعمه بیرون آیند و بر سر راه‌ها و دیها کمین کنند و اگر چیزی به‌‌ چنگ ایشان نیفتد، ناچار یکی از هم‌جنس‌های خود را به اجتماع ریخته، بدرند و بخورند.
نظامی گفته:
ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر
که گرگینه پوشد به‌جای حریر

و دیگری گفته است:
دوش می‌رفتم به‌کوی یار بارانم گرفت
در میان عاشقان من گرگ باران‌دیده‌ام

(انجمن آرای ناصری صفحه‌ی ۷۲) (آنندراج)

و وجه تسمیه را اینطور ذکر کنند که گرگ تا وقتی باران ندیده است از آن بسیار می‌ترسد و حتی‌الامکان احتیاط می‌کند تا این‌که بر سبیل اتفاق مجبور به خوردن باران شود، بعد از آن دیگر نمی‌ترسد. از این جهت مثل مذکور برای کسی استعمال می‌شود که مجرب و زیرک شده باشد.
(فرهنگ نظام)
اما رشید الدین حسینی مدنی تتوی در فرهنگ رشیدی می‌گوید:
گرگ بالان دیده؛ گرگ تله دیده و عوام به غلط باران دیده گویند و ظاهراً بعضی به‌واسطه‌ی تغییر لهجه بالان را باران خوانده‌اند.
از؛ (فرهنگ رشیدی)
*
اول این‌که؛ جناب رشیدی که قبل‌تر به معنای «بالان» واقف نبوده و از برهان قاطع به‌معنای آن پی برده، به چه دلیلی نظامی و امثالهم را از مردمان بی‌سواد فرض کرده است!

دوم این‌که؛ ایشان باید یا به توجیه علمی و ذکر شاهد مثال می‌پرداختند و یا فقط نظر خود را ارائه می‌دادند، نه این‌که به صدور فتوای ادبی بدون رفرنس بپردازند!
سوم این‌که؛ نظامی در شعر خود «گرگ پیر» را که از باران نمی‌ترسد، نقطه‌ی مقابل «گرگ‌بچه» یعنی بچه‌گرگ بی‌تجربه‌ای که از باران می‌ترسد، آورده است. در این‌جا نظامی با آگاهی از تفسیر عبارت مذکور، از (گرگ باران‌دیده) سود جسته است.
و اما واژه‌ی «بالان» بسیار کم‌تر از واژگان «دام» و «تله» در شعر پیشینیان بکار رفته اما در هیچ نثر یا سروده‌ای از پیشینیان نمی‌توان عبارت (گرگ بالان‌دیده) را مشاهده کرد:
چو خوان اندر آمد به بالان شاه
بدو کرد زروان حاجب نگاه

«فردوسی»
*
به قالینیوس اندرون خان من
یکی تود بد پیش بالان من

«فردوسی»
*
یکی را سد یأجوج است باره
یکی را روضه‌ی خلد است بالان

«عنصری»
*
اگر تو را گویند که در بالانی تاریک شو که ندانی در آن بالان
«کیمیای سعادت»
*
حال نظر علامه دهخدا درباره‌ی: (گرگ پالان‌دیده)
به معنی گرگ بالان‌دیده و گرگ باران‌دیده است:
با کمند مهربانی برنمی آید ز چاه
یوسف ما ای عزیزان گرگ پالان‌دیده است
«سالک یزدی»
(از آنندراج)
رجوع به گرگ باران‌دیده و بالان‌دیده شود.
*
در فرهنگ واژگان (بهار عجم) آمده است که رشیدی به غلط می‌گوید که (گرگ بالان‌دیده) درست و (گرگ باران‌دیده) غلط است، بلکه عبارت اصلی (گرگ پالان‌دیده) است. «پالان‌دیده» به بای فارسی مرادف آن است.
(چه بازیگران ولایت، گرگ را پالان بندند. چنانچه از اهل زبان شنیده شده و به تحقیق پیوسته)
«جلد سوم صفحه‌ی ۱۷۷۸»
*
کُرک باران دیده
نویسنده‌ای به نام (فیروز منصوری) معتقد بود: (کُرک باران ‌دیده) صحیح است، نه (گرگ باران‌دیده)
یعنی این‌که (پوستین باران ‌دیده) که باران در آن نفوذ نمی‌کند و در ادامه می‌گوید: چرا که «باران» هیچ گرگی را باتجربه نمی‌کند، بلکه لباس‌های چرمی را می‌آزماید.
(مجله‌ی هنر و مردم. سال ۱۳۵۷ - شماره‌ی ۱۸۹ - صفحه‌ی ۵۸)
*
مطلب فوق نیز اظهارنظری بیش نیست. چون شاعران و نویسندگان سلف همگی صحبت از حیوانی به نام گرگ کرده‌اند و همان‌طور که ملاحظه فرمودید، هر توجیه‌کننده‌ای می‌تواند، هرگونه که می‌خواهد، نظرش را توجیه کند!
بنابر همین ملاحظه نظر پیشینیان (گرگ باران‌دیده) بوده است، نه عبارتی دیگر! همان‌طور که در گذشته‌تر ذکر شد، واژه‌ی «بالان» در زمان گذشته مهجور بوده و هم‌اکنون نیز بر سر زبان‌ها رایج و با گوش عوام مانوس نیست. چرا که اگر به گوش توده‌ها آشنا بود، جناب رشیدی تتوی، معنای این واژه‌ی کهن را از فرهنگ گذشته‌تر رونوشت نمی‌کرد.
برخی می‌گویند؛
((مجتبی مینوی در حاشیه‌‌ی کتاب کلیله و دمنه ذکر کرده، اساساً برای گرگ، تجربه‌‌ی باران نمی‌تواند، پیامدهایی داشته باشد که او را دانا کند. بنابراین دور از ذهن است که این ضرب‌المثل به صورت (گرگ باران دیده) صحیح باشد. اما کلمه‌ی "بالان" در لغتنامه به معنای تله و دام برای حیوان ثبت شده است. اگر حیوانی یک بار به تله افتاده باشد، احتمالا تجربه‌ای در این باره خواهد داشت که آن را تکرار نخواهد کرد.))
پاسخ؛
اینکه مجتبی مینوی در زمینه‌ی ادبی استادی کم‌نظیر است، تردیدی نیست اما ایشان با بی‌توجهی به سروده‌های پیشینیان تنها نظر شخصی خود را ایراد فرموده‌اند و نظامی گنجوی و علامه دهخدا در این زمینه چیز دیگری می‌گویند!

یک نظر از یک صاحب‌نظر 👇👇👇👇 (محمد مومن‌نژاد)
درود بر شما
سپاس که با طرح این نوع مسائل، باب تحقیق و مطالعه را برای ادب‌دوستان باز می‌کنید.

اتفاقا این ضرب‌المثل و حواشی آن، پیشتر برایم جالب بوده و بنا بر شواهدی که مرحوم علامه دهخدا عنوان نمودند، به عقیده‌ی بنده "گرگ باران دیده" صحیح‌تر می‌نماید.
دلیل هم اینکه در شعر شعرا بطور مستقیم و غیر مستقیم "باران دیدن گرگ" ذکر شده، حال آنکه "بالان دیدن گرگ" خیر!
در نمونه‌های شاهد، بالان بطور مجزا به معنای تله آمده، ولی گرگ بالان دیده در هیچ نوشته‌ای سندیت ندارد.
علاوه بر شاهدهای شعری که جناب لعل‌آزاد طی تحقیقات خود و همچنین از لغتنامه‌ی دهخدا آورده‌اند، جناب اقبال لاهوری در "اسرار بیخودی" بیتی دارند که مستقیما به این ضرب‌المثل اشاره دارد:
گوسفندی زیرکی فهمیده‌ئی
کهنه‌سالی
گرگ باران دیده‌ئی


نوشته‌ی: فضل‌الله نکولعل‌آزاد
www.lalazad.blogfa.com
www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
Www.f-lalazad.blogfa.com
Www.faznekooazad.blogfa.com
Www.nazarhayeadabi.blogfa.com


نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ |