آشنایی‌زدایی. غریب‌سازی. هنجارگریزی. بدیع‌سازی

واژه‌ی Defamiliarization که ترجمه‌ی لفظ به لفظ آن [ناآشناسازی، آشنایی‌زدایی] است؛ برای اولین بار بوسیله‌ی «ویکتور شکولوفسکی» ۱۹۷۵_۱۸۹۳ نویسنده‌ی منتقد فرمالیست روسی انتشار یافت و البته این بدان معنا نیست که چنین پدیده‌ای قبل از ایشان به ذهن کس دیگری خطور نکرده بلکه تنها اولین انتشار آن نظریه بوسیله‌ی شکلوفسکی صورت پذیرفته است.
ویکتور شکلوفسکی (Viktor sheklovesky) در سال 1917 میلادی در مقاله‌ی معروف خود تحت عنوان «هنر همچون شگرد» پدیده‌ی آشنایی‌زدایی را بر سر زبانها انداخت.
پس از ویکتور شکلوفسکی، تنیانوف (Tenianof) و یاکبسون (Yakebsone) این پدیده را «بیگانه‌سازی» نام نهادند.
شکلوفسکی معتقد بود، هنر، احساسات آدمی را تحریک می‌کند و موضوعات و بیانات تکراری که ناخودآگاه به صورت عادت به ذهن آدمی خطور می‌کند، روح آدمی را از خلق آثار بدیع بازمی‌دارد و در نتیجه مانع آفرینش آثار هنری متنوع و پیشرفته‌تر از سوی صاحبان هنر می‌شود! او هم‌چنین ادامه می‌دهد که آشنایی‌زدایی، شیوه‌های تکراری را به‌دور می‌ریزد و هر پدیده‌ی آشنا را در نظر مخاطبین بیگانه می‌سازد!
آشنازدایی یا بیگانه‌سازی یا به عبارتی جامع‌تر و برتر «بدیع‌سازی» که به نظر من عنوانی مناسب‌تر است؛ نوعی نوآوری در کارهای هنری محسوب می‌شود. چون هدف نهایی از این پدیده که ترجمه‌ی واژه‌به‌واژه‌ی Defamiliarization را آشنایی‌زدایی یا بیگانه‌سازی می‌نامند، ایجاد آثار بدیع و در نتیجه نوآوری در کارهای هنری است!
مشخص نیست که چرا برخی از مترجمین هرگاه به اصطلاحی برخورد می‌کنند آنرا ترجمه‌ی لفظ به لفظ می‌کنند و مفهوم اصلی آن را در نظر نمی‌گیرند، در حالیکه در ترجمه می‌بایست پیام نهایی را جستجو و ترجمه کرد!
منتقد نام‌آشنای روس (۱۸۹۳ تا ۱۹۷۵ میلادی) اعتقاد داشت، رسالت هنری ناآشنا کردن هر پدیده و دور ساختن آنها از حالت عادت پیشین است!
پدیده‌ی آشنایی‌زدایی خروج از دنیای معرفه‌ها و مأنوس‌ها و ورود به عوالم ناشناخته و مهجورها و کشف رازهای نهفته است که بکار گیری استعارات و تشبیهات بکر می‌تواند شاعران و ادبا را به پیوستن به این پدیده سوق دهد.
پدیده ی آشنایی‌زدایی بیشتر به وسیله‌ی آرایه‌های ادبی صورت می‌پذیرد و می‌تواند در واژگان یا جملات و یا حتا در موضوعات و سوژه‌ها و تعابیر و تفاسیر بکار رود!
پرواضح است که پدیده‌ی مذکور هدف نیست، بلکه آرمان نهایی ایجاد هنر برتر و در نتیجه انتقال احساس هنرمند است تا ذهن مخاطبین را به سوی رشد و تعالی رهنمون سازد!
اگر آثار بدیع و بکر نباشد، اذهان عمومی و اندیشه چون مرداب به صورت رکود درمی‌آید!
حال این سوال پیش می‌آید که آیا هر آشنایی‌زدایی در شعر قابل پذیرش است؟ پاسخ: خیر!
برای نمونه مولوی می‌گوید:
ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
به دشت آب و گل بنگر که پر نقش و نگار آمد
(مولوی)

حال ممکن است کسی بگوید که من می‌خواهم آشنایی‌زدایی کنم و بگویم: سوسن صد و یک زبان دارد یا سیسد زبان دارد. اشکالی ندارد، بگوید اما نام این اقدام را آشنایی‌زدایی نمی‌گویند. چون عملکرد او تفننی است و کسانی که آشنایی‌زدایی را وسیله‌ای برای بیان احساسات و اندیشه‌ی خود قرار می‌دهند، منظوری متعالی را در نظر می‌گیرند که با تفنن و سرگرمی متفاوت است. آثار بیگانه‌سازی و هنجارگریزی باید منطقی و با هدف و در انتقال حس به مخاطبین موثرتر باشد و پیامی را افاده کند و در مجموع با ذوق و طبع سلیم آدمی سازگار باشد. برای نمونه؛ شعرای ایران «باد صبا» را پیغام آورنده و پیغام برنده می‌دانند، مانند این غزل:
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
(حافظ شیرازی)

که در مصرع فوق حافظ «باد صبا» را پیغام آورنده دانسته و در مصرع زیر شاعری دیگر «باد صبا» را لاف زن دروغگو خوانده است:
باد صبا دروغ زن است و تو راستگویی
(خاقانی)

آشنایی زدایی (سوژه‌ای یا موضوعی) در شعر معاصر؛ در روزگاران گذشته هنگامیکه غزل‌سرایان از زیبایی‌های زن می‌سراییدند، این مهدی سهیلی بود که برای اولین بار (دختر زشت) را به تصویر کشید و چنان شوری در دل مخاطب ایجاد کرد که بسیاری به تحسین او برخاستند:
خدایا! بشکن این آیینه ها را
که من از دیدن آیینه سیرم

مرا روی خوشی از زندگی نیست.
ولی از زنده ماندن ناگزیرم

از آن روزی که دانستم سخن چیست
همه گفتند این دختر چه زشت است

کدامین مرد او را می پسندد؟
دریغا ! دختری بی سرنوشت است
*
در هر صورت آشنایی‌زدایی نوعی هنجارگریزی نیز شمرده می‌شود که می‌تواند، موجب ایجاد اندیشه‌های بدیع و ذهن خلاق هنرمند و رشد فکری مخاطبین گردد و ذهنشان را از اندیشه‌های تکراری و یکنواختی که به طور خودکار پدیدار می‌شود؛ باز دارد.
فضل الله نکولعل آزاد
تهران ۱۳۸۲
Www.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com
www.lalazad.blogfa.com

*

نظرهای دوستان

عزیزی علاقمند به ادبیات فارسی به نام شهرام در اینستاگرام مرقوم فرموده‌اند:

پاسخ: به این حضرت آقا بفرمایید: کلام غیر کارشناسانه و غیر علمی بر زبان نرانند. از ایشان بپرسید: رسالت هنری و در مجموع رسالت شاعری چیست؟ مگر غیر از بیان احساس و اندیشه است؟ مگر جز این است که تا مخاطب معنای سروده‌ای را درنیابد، هیچ احساسی را دریافت نمی‌کند.

پاسخ: به ایشان بگویید: چه ارتباطی به نوکری دارد؟ از خصوصیات و امتیازات هنر و وسایل هنری بویژه شعر در این است؛ هنرمند به گونه‌ای هنر خود را تولید کند، که خواص آن را بپذیرند و عوام از درک و فهم آن عاجز نمانند. اگر قرار باشد خواص آثاری را نپذیرند و عوام آنرا درنیابند پس صاحب اثر، آثار خود را به چه منظور تولید می‌کند؟ مگر نه این است که این جمهور مردم «خواص و عوام» هستند که موجب ماندگاری آثار هنری می‌شوند؟ کسانی که به تشویق غامض‌سرایان و یاوه‌گویان تن در می‌دهند، تشویق‌شان بدین منظور صورت می‌پذیرد تا خود مورد تحسین آنان واقع شوند.



برچسب‌ها: آشنایی زدایی
نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در سه شنبه سی و یکم فروردین ۱۴۰۰ |